آروینآروین، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

مطالب آموزشی کودکانه های آروین

قصه گوی خوب کیست؟

1391/1/29 20:51
3,490 بازدید
اشتراک گذاری

قصه گوی خوب کیست؟

 قصه و کودکان

قصه گوی خوب کیست؟

 قصه و کودکان

 بی شک یکی از چیزهایی که در مطلوب بودن قصه ما را یاری می دهد یک قصه گوی خوب و ماهر است. قصه گوی خوب، به کلمه ها تسلط کامل دارد و از ارزش آنها با خبر است. او می تواند روی شنونده اثر بگذارد. قصه گوی خوب به استفاده ی درست از صفت ها و قیدها توجه دارد و از نیروی ایهام ، به هنگام گزینش کلمه های خود آگاه است. او می داند که به هنگام گفتن داستان می تواند با کلمه ها حس لمس کردن، چشیدن و بوییدن را منتقل کند. همچنین می داند که می تواند با کلمه ها رنگ، جنس و حتی دما را چنان توصیف کند که شنوندگانش را به دنبال قصه ی خود بکشاند. قصه گو تصویرگری است که به جای رنگ از کلمه ها استفاده می کند.

کار قصه گو تنها آگاه بودن ا ز نیروی اعجازانگیز کلمه ها و آن چه با خیال کودک انجام می دهند، نیست، بلکه قصه گو نگران چگونگی رسیدن این کلمه ها به گوش شنونده نیز هست . او می داند که صدایش در رساندن مؤثر کلمه های انتخاب شده به گوش شنونده عامل مهمی است. قصه گوی خوب همواره از دام یکنواختی می گریزد و از تمامی زیر و بم ها و طنینی که صدایش می تواند به وجود آورد استفاده می کند. اگر نتوان با استفاده ی مؤثر از صدا به طور دقیق مفاهیم و حالت ها را آفرید ، دست کم می توان اثر آنها را مشخص تر کرد.

ابزار اصلی قصه گو برای انتقال داستان به شنونده، صدا و کلمه هایی است که ادا می شود. اگر قصه گو در استفاده ی مؤثر از کلمه ها و صدای خود دقت کافی نداشته باشد، حتی بیان بهترین و هیجان انگیزترین داستآنها هم ضعیف از کار درخواهد آمد.

چهره و حرکات قصه گو

به طور کلی رفتار، به ویژه چهره ی قصه گوی خوب کمک بسیار مؤثری به شنونده می کند. شنونده ضمن این که به کلمه هایی که به تصاویر داستان جان می بخشد توجه دارد، در تمام مدت به قصه گو نیز چشم می دوزد . چهره ی قصه گو اغلب آیینه ی تمام نمای آن قصه است و به آن چه شنوده می شنود، جان می بخشد.

قصه گوی خوب باید چهره ای قابل انعطاف داشته باشد تا اخم و لبخند، ترس و بیم و سایر عواطف را  نشان دهد و بر تأثیر قصه گویی بیفزاید. حالات چهره باید منطبق بر حالت های داستان باشد و هرگز نباید به کاریکاتور تبدیل شود مگر آن که داستان چنین ایجاب کند.

حرکات باید طبیعی باشد، نه برنامه ریزی شده. به جای اداها و حالت های اضافه و تمرین شده ای که معمولاً درگذشته به عنوان فن بیان آموخته می شد، باید حرکت ها خودانگیخته باشد تا به تأثیر قصه بیفزاید. در هر حال، در یک قصه گویی موفق، چهره چیزی است که می تواند در بیان بهتر قصه، به قصه گو کمک کند، ولی نباید بیش از سایر جنبه های این هنر به آن توجه کرد.

 

 

چشم های قصه گو

چشم های قصه گو نقطه ی تمرکز به شمار می آید؛ زیرا شنوندگان برای کشف نشانه ها، احساس حالت عاطفی و اطمینان از صداقت قصه گو در تمام مدت قصه گویی بر آن چشم می دوزند. قصه گو نیز با شنوندگانش رابطه ای چشم در چشم دارد. این نگاه اوست که به گونه ای شنوندگانش را به قصه متصل می کند و به آنها می گوید که این داستان فقط برای آنهاست.

قصه گوی ماهر، در طول قصه با گرداندن نگاهش از فردی به فرد دیگر، با شنوندگان رابطه ی مستقیم چشم در چشم برقرار می کند. در مواردی مثل اوج گیری داستان یا نقطه ی اوج، قصه گو چشم های خود را روی یک شنونده یا روی یک گروه از شنوندگان متمرکز می کند، درست مثل این که آن بخش به خصوص فقط به آن گروه تعلق دارد. این شیوه اغلب سبب تأکید بیشتر بر آن قسمت می شود و اثر عاطفی آن را برجسته تر می کند. البته قصه گو فقط گاه گاهی از این شیوه استفاده می کند، زیرا توجه بیش از اندازه به بعضی از شنوندگان می تواند عاملی برای بی نظمی باشد.

قصه گو گاهی می تواند در حالی که تأثیر خود را همچنان حفظ می کند چشم از چشم شنوندگان برگیرد و نگاه خود را ورای آن ها، به کوهی خیالی یا قلعه ای که در داستان توصیف می کند، بدوزد. او می تواند با شنوندگان رابطه ی مستقیم و چشم در چشم برقرار نکند و نگاه خود را به طور مؤثر بر صحنه های خیالی و جزئیات رنگارنگ متوجه سازد. این عمل اغلب سبب می شود که تماشاگران برای درک کردن صحنه هایی که قصه گو توصیف می کند نگاه او را دنبال کنند. همچنین شیوه ی درست برای زمانی که قصه گو باید مکالمه ی میان دو یا چند شخصیت داستان را انجام دهد، این است که جای این شخصیت های خیالی مشخص شود و مکالمه ی مستقیم میان آنها به وسیله ی حرکت دادن نگاه از جایی به جای دیگر صورت گیرد. اگر موقعیت سر نیز همگام با حرکت های چشم تغییر کند، تأثیر آن بیشتر خواهد بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)